English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
smooth delivery U تحویل بی اشکال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
bugs U اشکال
bug U اشکال
snaggy U پر اشکال
bugging U اشکال
drawback U اشکال
disadvantage U اشکال
drawbacks U اشکال
worriment U اشکال
traverses U اشکال
traverse U اشکال
traversed U اشکال
barely U با اشکال
traversing U اشکال
nodes U اشکال
spinosity U اشکال
nodus U اشکال
disadvantages U اشکال
dead lock U اشکال
node U اشکال
difficulty U اشکال زحمت
burble U اشکال بی نظمی
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
burbled U اشکال بی نظمی
debugging U اشکال زدائی
debugging U اشکال زدایی
burbles U اشکال بی نظمی
burbling U اشکال بی نظمی
geometric shapes U اشکال هندسی
nuclide U اشکال اتمی
difficulties U اشکال زحمت
troubleshooting U اشکال یابی
to make difficulties U اشکال تراشیدن
forms of currency U اشکال پول
hardness U اشکال سفتی
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
trouble shooting U رفع اشکال
fault description U توضیح اشکال
error description U توضیح اشکال
description of error U توضیح اشکال
diversely U به اشکال مختلف
demurrable U اشکال کردنی
defect description U توضیح اشکال
debugger U اشکال زدائی
debug U اشکال زدایی
debugged U اشکال زدایی
debugger U اشکال یابی
debugs U اشکال زدایی
impediment U محظور اشکال
impediments U محظور اشکال
baboon U اشکال مضحک
baboons U اشکال مضحک
geometrical figures U اشکال هندسی
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
kaleidoscope U لوله اشکال نما
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
discomfits U ایجاد اشکال کردن
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
discomfited U ایجاد اشکال کردن
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
handicap U امتیاز دادن اشکال
acataposis U اشکال عمل بلع
debugged U اشکال زدایی کردن
bottle neck U مانع اشکال کار
dysphonia U اشکال در حرف زدن
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
diversiform U دارای اشکال مختلف
debug aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
wells U بدون اشکال اوه
handicaps U امتیاز دادن اشکال
debugs U اشکال زدائی کردن
swarm U چندین اشکال برنامه
swarmed U چندین اشکال برنامه
swarms U چندین اشکال برنامه
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug U اشکال زدایی کردن
debug U اشکال زدائی کردن
debugged U اشکال زدائی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
well U بدون اشکال اوه
filet U توری دارای اشکال مربع
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
add U قرار دادن اشکال کنار هم
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
delivery U تحویل
free U تحویل
freed U تحویل
freeing U تحویل
devolvement U تحویل
frees U تحویل
bailment U تحویل
processes U تحویل
process U تحویل
deliveries U تحویل
transter U تحویل
prehension U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
solstice U تحویل
liveries U تحویل
utilization U تحویل
livery U تحویل
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
delivery note U حواله تحویل
delivery terms U نحوه تحویل
delivery to the home U تحویل در خانه
delivery valve U سوپاپ تحویل
shortchange U کم تحویل دادن
demand satisfaction U تحویل درخواستها
committed <adj.> <past-p.> U تحویل شده
consigned <adj.> <past-p.> U تحویل شده
forwarded <adj.> <past-p.> U تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> U تحویل شده
to hand over U تحویل دادن
delivery terms U شرایط تحویل
render U تحویل دادن
delivery notice U اعلامیه تحویل
delivery order U حواله تحویل
delivery side U سمت تحویل
delivery speed U سرعت تحویل
delivery table U میز تحویل
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
take over U تحویل گرفتن
take delivery of U تحویل گرفتن
to take over U تحویل گرفتن
transferee U تحویل گیرنده
delivery free U تحویل رایگان
prompt delivery U تحویل فوری
to deliver over U تحویل دادن
terminal price U قیمت تحویل
period of delivery U دوره تحویل
hand over U تحویل دادن
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
ex factory U تحویل در کارخانه
ex mill U تحویل در کارخانه
exq U تحویل در بارانداز
free on quay U تحویل دراسکله
exs U تحویل از کشتی
forward delivery U تحویل به وعده
forward delivery U تحویل دراینده
free docks U تحویل در بارانداز
polytropic U تحویل برزخ
irreducibility U تحویل ناپذیری
delivery date U تاریخ تحویل
delivered U تحویل شده
bailee U تحویل گیرنده
bailment U تحویل جنس
delivering U تحویل تسلیم
delivering U تحویل دادن
renditions U پرداخت تحویل
takeovers U تحویل گیری
takeover U تحویل گیری
LSD U نگهداری تحویل
cargo delivery U تحویل بار
cash dispensers U تحویل دارخودکار
deliver U تحویل دادن
delivers U تحویل دادن
transfers U واگذاری تحویل
transferring U واگذاری تحویل
transfer U واگذاری تحویل
recorded delivery U تحویل سفارشی
fob U تحویل کشتی
acceptance tests آزمایشهای تحویل
rendition U پرداخت تحویل
surrenders U تحویل دادن
surrendered U تحویل دادن
surrender U تحویل دادن
catcher's side U سوی تحویل
cash dispenser U تحویل دارخودکار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com